💠برداشتی ناروا از یک آیه

🔹يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ…
سوره مائده، 101

🔻آقای عبدالکریم سروش برای اثبات لزوم قبض فقه و عدم اهتمام به آن، ادعا کرده اند که خود دین توصیه به قبض فقه و منع از بسط آن کرده است. آنجا که در آیه فوق فرموده «از چیز هایی نپرسید که اگر بر شما آشکار شود باعث ناراحتی شما می‌شود.» بنابر قول مشهور مفسران و برخی روایات، آیه مربوط به سوال از احکام شرعی و به معنای نهی از کثرت سوال در این زمینه است. یعنی خود دین و پیامبر دین می‌گوید اینقدر از احکام و فقه سوال نکنید، اما فقیهان دائما به بسط فقه و دعوت به استفتای از ایشان و ابراز نظر فقهی در زمینه های مختلف می‌پردازند.

✅ در بررسی این ادعا دو نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:

1️⃣ در هر نظام فکری و طبق هر مبنایی، برای فهم مراد متکلم، این روش ناصحیح است که تنها بخشی از یک متن طولانی را ملاحظه کنیم و از بخش های دیگر غافل شویم. همین قرآن در دو جا می‌فرماید:

… فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏
اگر نمی‌دانید، از اهل ذکر سوال کنید.
(سوره نحل، 43؛ سوره انبیاء، 7)

همچنین می‌فرماید:

قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون‏
(سوره زمر، 9)

معلوم است که پرسیدن و دانستن امور دینی، در قرآن چهره‌ای ارزشمند و مورد توصیه دارد.

2️⃣ نکته اصلی و پاسخ حلی این است که:
سوال از احکام فقهی از دو زاویه و از دو جنبه مطرح است:

🔸جنبه اول، سوال از خود شارع (خدای متعال و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) برای جعل حکم در حیطه‌هایی است که حکمی جعل نکرده است.
🔸جنبه دوم، سوال از عالمِ به احکام جعل شده‌ ( که آن عالم می‌تواند خود شارع باشد، می‌تواند ائمه معصومین باشد و می‌تواند عالمان و فقیهان باشد) برای فهم و شناخت حکم دین و عمل به آنهاست.

⬅️ اولی سوال از حیطه‌ای است که حکمی ندارد و منجر به جعل حکم و سخت‌تر شدن وظیفه می‌شود؛ اما دومی سوال از وظایفی است که همین الان به عهده فرد هست و تنها از آنها بی‌اطلاع است و این بی‌اطلاعی برای او دردسرساز خواهد بود.
اولی درخواست جعل و تشریع است و دومی درخواست تبیین و توضیح.
اولی سوال از شارع است و دومی سوال از فقیه.

🔘 مانند اینکه یک وقت مردم از دستگاه قانون‌گذاری درخواست می‌کنند که درباره فلان مسأله اجتماعی (مانند ترافیک) قوانینی جعل کند. این قوانین قبلا وجود نداشته و به درخواست مردم و حکم قانون‌گذار جعل می‌شود و بعد از آن تازه وجوب تبعیت پیدا می‌کند.
اما گاهی مردم سوال می‌کنند که قوانین قبلیِ جعل شده درباره مسأله‌ای (مانند قوانین راهنمایی رانندگی و معیار جریمه ها) را برای ایشان تبیین کنند تا با شناخت صحیح به قوانین پایبند باشند تا جریمه نشوند. روشن است که در حالت دوم سوال از قوانین و دانستن و رعایت آن، به مردم کمک می‌کند. اگر نپرسند و ندانند و رعایت نکنند، باز هم جریمه می‌شوند، زیرا این قانون قبلا جعل شده و لازم الاتباع هست. در اینجا پرسش نه تنها وظیفه را سخت‌تر نمی‌کند؛ بلکه کمک‌کار فرد است تا دچار خطا و عواقب ناشی از آن نشود.

🔹هر دو جنبه فوق در آیات و روایات اشاره شده و رویکرد صحیح درباره آن تبیین شده است:

🔸جنبه اول:
همان آیه سوره مائده با شأن نزول و تفسیر مشهور آن نشان می‌دهد سوال و درخواست از شارع برای جعل حکم جدید در حیطه ای که حکمی نداشته، مطلوب نیست. در قضیه گاو بنی‌اسرائیل (سوره بقره، 67تا71) هم نظیر این اتفاق افتاده است که نشان می‌دهد درخواست تعیین جزئیات حکم شرعی به این معنا که شارع خصوصیات بیشتری برای تکلیف تعیین و جعل کند، مطلوب دین نیست.

امیرالمومنین‌علی علیه‌السلام هم در خطبه‌ای فرمود:
إن الله تبارك و تعالى حد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تنقصوها و سكت‏ عن أشياء لم يسكت عنها نسيانا لها فلا تكلفوها رحمة من الله لكم فاقبلوها
خدای متعال در اموری حد و مرز شرعی قرار داد، پس از آن تعدی نکنید؛ و واجباتی جعل کرد، پس آنها را ناقص نگذارید؛ و درباره اموری سکوت نمود و سکوت او از روی فراموشی نبود، پس در این حیطه خود را به تکلّف نیندازید که رحمتی از جانب خدا بر شماست، پس آن را پذیرا باشید.
من‌لایحضره‌الفقیه، ج4، ص75

🔸جنبه دوم: 
در آیات و روایات تاکید شده که شناخت احکام الزامیِ هر شخصی بر او لازم است. بخشی از طلب علم که بر هر مسلمانی واجب است همین وظایف شرعی است.

امام صادق علیه‌السلام: روز قیامت بنده گنهکاری را می‌آورند. خدای متعال به او می‌گوید: آیا عالم (به وظیفه‌ات) بودی؟ اگر پاسخ دهد: بله، خدا در جوابش می‌گوید پس چرا به آنچه می‌دانستی عمل نکردی؟! و اگر پاسخ دهد: نه جاهل بودم، خدا در جوابش می‌گوید: چرا طلب علم نکردی و یاد نگرفتی؟! در اینجا آن بنده دیگر پاسخی ندارد و این حجت بالغه خداوند بر بندگان است.
امالی مفید، ص292

⬅️ بنابر این مسلّما شناخت تکالیف، بخشی از وظیفه عقلی و دینی انسان است.
حال نقش فقیهان خداترس و دین‌شناس (نه هر فقیهی که دنبال کسب مقام و مرید باشد!) این است که با تخصص و تلاش عمیق خود در ادله شرعی، احکام را استخراج می‌کنند و در اختیار کسی که به دنبال عمل به وظیفه بندگی است قرار می‌دهند. روشن است که فقیه هیچ‌گاه حکمی از پیش خود جعل و تشریع نمیکند. اگر پاسخ استفتاء می‌دهد و مسائل مختلف فقهی را بیان می‌کند، حکمی که قبلا توسط شارع جعل شده را از ادله شرعی استخراج و بیان می‌کند. او صرفا مبیّن احکامی است که قبلا جعل شده و بر دوش بنگان قرار دارد، نه قراردهنده وظایف جدید بر دوش مردمان.

#شریعت_و_عقلانیت
#روشنفکری‌

🆔@MabaniAhkam

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *